عشق در تاکسی در راه کاندو؛ داستان آشنائی و ازدواج جان و آلیسون
آلیسون و جان موقعی که در یک مهمانی با هم آشنا شدند و سر صحبت را باز کردند، خبر نداشتند که در یک کاندو با هم همسایه هستند. اما موقع برگشت از مهمانی و تقسیم کردن کرایه تاکسی، فهمیدند که مقصد هر دویشان یک جاست؛ مجتمع کاندوی Neptune. اما این تازه، آغاز ماجرا بود.
خانم Alyson Burns، یک متخصص بازاریابی است که ۳۲ سال دارد. همسرش آقای Jon Burns نیز ۳۱ سال دارد و مهندس نرمافزار است.
آشنایی این زوج در مجتمع کاندوی Neptune در نزدیکی Bathurst و Fort York اتفاق افتاد. شرح ماجرای آشنایی و ازدواج آنها را از زبان خودشان بخوانید.
پس از مهمانی متوجه شدیم که هر دو ساکن یک ساختمان هستیم
آلیسون: من و جان، سال ۲۰۱۲، در یک مهمانی خانهمبارکی House Warming Party (یعنی مهمانی که به مناسبت ورود به خانه نو گرفته میشود) یکی از دوستان مشترکمان با هم آشنا شدیم. آخر شب، وقتی که همه تلاش داشتیم کرایه تاکسی را تقسیم کنیم، جان گفت که نزدیک دریاچه زندگی میکند. در آنجا معلوم شد که هر دوی ما ساکن یک ساختمان هستیم.
جان: همان لحظه اول که آلیسون را دیدم، توجهم به او جلب شد.
آلیسون: من قرار بود به یک مسافرت ۲ ماهه بروم. برای همین، پیش خودم گفتم الان در شرایطی نیستم که بخواهم ماجرای تازهای را شروع کنم.
از دوست آلیسون پرسیدم که آیا او سینگل است؟
جان: صبح روز بعد، در ساختمان خودمان، داشتم سگم، Mika را به پیادهروی میبردم. بهطور اتفاقی، Kelly، هماتاقی آلیسون را دیدم که با او هم در همان مهمانی آشنا شده بودم. از او پرسیدم که آیا آلیسون سینگل است؟
آلیسون: Kelly آمد و به من گفت: «آلی، پسره بود، توی مهمانی. خوشگلترین سگ لابرادور سیاه دنیا را دارد. بهخاطر وقتگذرانی با سگش هم شده، باید با او برای بیرون رفتن، قرار بگذاری».
ماجرای قرار گذاشتن جان و آلیسون
جان: من در فیسبوک برای آلیسون پیغام گذاشتم، به همراه یک شوخی خودمانی از مهمانی و از او دعوت کردم که با هم بیرون برویم.
آلیسون: برای یک پیادهروی همراه با سگ، به جان ملحق شدم و فهمیدم که انسان واقعا فوقالعادهای است. بین سفرهای فراوانی که داشتم، چند باری برای گردش با سگ، با هم بیرون رفتیم. راهی که برای دیدن همدیگر باید طی میکردیم، فقط ۳۰ ثانیه طول میکشید، به همین خاطر، وقت گذراندن با جان و میکا، در مواقعی که آماده بیرون آمدن از خانه بودم، آسان بود.
نقل مکان جان به خانه آلیسون و بعد هم دادن پیشنهاد ازدواج به او
جان: ۲ سال بعد، کلی به خانه دوست پسرش نقلمکان کرد و من هم پیش آلیسون رفتم.
آلیسون: وسایلم را جمع کردم تا بتوانیم با هم تصمیم بگیریم که هر چیزی را کجا بگذاریم.
جان: در یک مسافرت کانو سواری، در سال ۲۰۱۷، به آلیسون پیشنهاد ازدواج دادم.